English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4613 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
duodecimo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
twelvemo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
library edition U چاپی که درخودکتابخانه باشد
lebrary edition U چاپی از کتاب که در خورکتابخانه باشد
print hand U دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد
print letters U دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
Joshegan U جوشقان [این منطقه در مرکز ایران از قرن دوازدهم هجری قالیبافی با طرح بندی لوزی معروف بوده است. لوزی ها از انواع گل ها بهره گرفته و گاه حالت یک ترنج بزرگ دارد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
room-sized rug U فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
quadrangles U حیاط یافضای بزرگ که دوران ساختمان باشد
quadrangle U حیاط یافضای بزرگ که دوران ساختمان باشد
nog U میخ بزرگ چوبی زرده تخم مرغ که بامشروب مخلوط شده باشد
grand larceny U سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
infinity U حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
dozenth U دوازدهم
dozenth U یک دوازدهم
twelfthly U دوازدهم
twelfth U دوازدهم
twelft U یک دوازدهم
twelft U دوازدهم
uncial U شبیه یک دوازدهم
uncia U یک دوازدهم یک اینچ یک اونس
twelve punch U منگنه سطر دوازدهم
m U مرتبه دوازدهم یاسیزدهم
twelve punch U سوراخ سطر دوازدهم
L, l (L's, l's) U حرف دوازدهم الفبای انگلیسی
mu U حرف دوازدهم الفبای یونانی
virtual U حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
Mamluk Carpets U فرش مملوک [ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
by the book U کتابی
bookish U کتابی
literay U کتابی
literary U کتابی
bookman U کتابی
scribal U کتابی
book learning U علم کتابی
credenza U قفسه یا جا کتابی
the a of a book U خوانندگان کتابی
carpenter stopper U خفت کتابی
edition [ed.] [of a book] U ویرایش [کتابی]
Duch arch U قوس کتابی
edition [ed.] [of a book] U چاپ [کتابی]
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
book move U حرکت کتابی شطرنج
bookplayer U شطرنج باز کتابی
purview of a book U انچه کتابی فرامیگیرد
needle book U سوزن دان کتابی
to inset a sheet in a book U برگی را در کتابی گذاشتن
flex x U خرج انفجار کتابی
when reading a book U در حال خواندن کتابی
delectus U کتابی که پارههای برگزیده
To bind a book. U کتابی را جلد کردن
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
book draw U تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
he presented me with a book U کتابی بمن پیشکشی کرد
he presented abook to me U کتابی بمن پیشکشی کرد
version U کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
versions U کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
the forthcoming book U کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
to wade through a book U بکندی وزحمت کتابی راخواندن
to license a book U اجازه چاپ کتابی را دادن
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
with out book U برون سند کتابی ازبر
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
interpolator U کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
scissors and paste U تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
pedantry or pedantism U پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
to put any one through a book U کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
sexto U کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
to read a book U کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
interleave U برگ سفید لای صفحات کتابی گذاشتن
interleaf U برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
rubricator U کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
booklore U علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
grangerism U ارایش کتابی باموادچاپی یاعکس هایی که ازکتابهای دیگرببرند
what not U قفسه گنجه طاقچه دار کتاب دان جا کتابی
accession number U نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
to prefix a chapter to a book U فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
typographic U چاپی
letterpress U چاپی
White Papers U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
A to Z U کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
White Paper U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
rashwan medallion U ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
pamphlet U رساله چاپی
infusion of tea U دم کردن چاپی
misprint U غلط چاپی
printout U نتیجه چاپی
pamphlets U رساله چاپی
misprints U اشتباه چاپی
letter U حرف چاپی
misprints U غلط چاپی
printouts U نتیجه چاپی
letter press U مواد چاپی
misprint U اشتباه چاپی
letters U حرف چاپی
printed wiring U سیمکشی چاپی
hard copy U نسخه چاپی
printed U مواد چاپی
printed U عکس چاپی
billhead U بروات چاپی
printed matter U اوراق چاپی
print U عکس چاپی
fully formed characters U کاراکترهای چاپی
printed matter U مواد چاپی
print U مواد چاپی
etched circuit U مدار چاپی
editorially U بطور چاپی
prints U عکس چاپی
prints U مواد چاپی
printed circuit U مدار چاپی
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
soft copy U نسخه غیر چاپی
hard-copy output U نسخه [خروجی] چاپی
typal U شبیه حروف چاپی
small print U حروف چاپی ریز
misprints U غلط چاپی کردن
to pull a proof U نمونه چاپی دراوردن
ampersand U علامت چاپی & به معنای "و"
printed circuit board U تخته مدار چاپی
letterpress U وابسته بحروف چاپی
misprint U غلط چاپی کردن
glossarist U کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
printouts U نسخه چاپی نتیجه نهایی
mother board U برد مدار چاپی اصلی
script font U فونت چاپی شبیه به دستخط
hard copy U نسخه ملموس خروجی چاپی
printout U نسخه چاپی نتیجه نهایی
colour hard copy device U اسباب نسخه چاپی رنگی
letterhead U عنوان چاپی بالای کاغذ
letterheads U عنوان چاپی بالای کاغذ
letter head U کاغذیکه نشان چاپی دارد
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
billhead U کاغذی که شبیه برات چاپی است
face value <idiom> U عکس چاپی روی پول ،تمبر،...
motherboard U تخته مدار چاپی اصلی در سیستم
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
pcb U Board Circuit Printed تخته مدار چاپی
past performances U سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
margin U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
rolling press U الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
margins U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
hair stroke U خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
Proof – reading. U غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
sic U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
line drawing U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawings U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
secret ballot U ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
linocut U چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
galley U نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
proofroom U اطاق غلط گیری نمونه هایی چاپی مطبعه
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
special handling U ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
ascender U مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
sick U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sickest U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
galley proof U نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
on-screen U که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
on screen U که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
slip sheet U صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
controller U وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
print shop U بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
controllers U وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
populated board U یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
epitomist U شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
micro U ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
expansion board U برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
format U مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
formats U مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
micros U ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
universal U سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
blue book U کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
prospectus U شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
bar code U دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar codes U دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
prospectuses U شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
bar graphics U دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
microcomputer U تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
overstriking U توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
2purchase off the registry
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com